برای پاسخ دادن به این سؤال میتوان سراغ خودِ عنوان شغل رفت: مدیر توسعۀ کسبوکار.
تکلیف مدیر که تا حدودی معلوم است. مدیریت میکند: منابع را، مسیر را و رسیدن به مقصد را. مقصد کجاست؟ توسعۀ کسبوکار.
در ادبیات استراتژی، توسعۀ کسبوکار به مجموعهای از استراتژیها گفته میشود که با هدف افزایش فروش و یا سودآوری یک بنگاه اقتصادی تدوین و اتخاذ میشوند. تفاوتی هم نمیکند که بنگاه اقتصادی دولتی باشد یا خصوصی (یا در ادبیاتی که فقط در ایران هست، حاکمیتی). سازمان غیرانتفاعی هم که باشد میتواند در مقطعی از دورۀ عمر خودش تصمیم بگیرد بزرگتر شود.
مشهورترین مدل مورد استفاده برای توضیح یا تصمیمگیری در خصوص توسعۀ کسبوکار مدل آنسوف است که توسعۀ کسبوکار را در دو بعد تعریف میکند: محصولِ کسبوکار و بازارِ کسبوکار.
مثلاً اگر یک کسبوکار پلتفرمی درحوزۀ پرداخت داریم، همزمان به مصرفکنندهها و فروشندهها خدمت ارائه میکنیم. خدمت فعلی ما احتمالاً فقط یک درگاه پرداخت است. اضافه کردن هر خدمتی به این خدمات، مثلاً سرویس BNPL یا الآن بخر بعداً پرداخت کن، یا ابزار پرداخت مبتنی بر QR Code نوعی توسعۀ محصول است.
حالا اگر تلاش کنیم خدماتمان را به گروههایی از مشتریان که قبلاً مشتری ما نبودهاند (اتباع خارجی شاغل در کشور و یا فروشندگان اینستاگرامی) ارائه کنیم اقدام به توسعۀ بازار کردهایم.
به طور خلاصه، توسعۀ کسبوکار از طریق چهار نوع استراتژی پیگیری میشود:
ارائۀ محصول فعلی در بازار فعلی: نفوذ در بازار (تقویت تبلیغات و گسترش شبکۀ توزیع)
ارائۀ محصول فعلی در بازار جدید: توسعۀ بازار (دادن درگاه پرداخت به فروشگاههای اینستاگرامی)
ارائۀ محصول جدید در بازار فعلی: توسعۀ محصول (سرویسهای BNPL، NFC یا QR code)
ارائۀ محصول جدید در بازار جدید: تنوعبخشی
حالا سؤال اینجاست که یک مدیر توسعۀ کسبوکار باید چه ویژگیهایی داشته باشد تا این کارها را انجام دهد؟
مهارتهای شغلی یک مدیر توسعۀ کسبوکار کدامند؟
مسیر شغلی (career path) در یک دپارتمان توسعۀ کسبوکار به چه صورت است؟