اجتناب، فرار و غریزۀ انسانی
اجتناب: تلاش برای دور شدنِ عمدی از چیزی.
وقتی میگوییم عمدی، یعنی حتماً دلیلی داشته که تصمیم گرفتهایم، عمداً، از چیزی دور شویم. این چیز میتواند یک غذا باشد که انتخابش نکنیم. یا یک محل باشد که به آنجا نرویم یا مسیرمان را جوری تغییر دهیم که از آنجا رد نشویم. شاید هم یک موقعیت باشد. موقعیتی که دوستش نداریم چون قرار گرفتن در آن حس خوبی به ما نمیدهد.
اولین اقدام دفاعی آدمیزاد در چنین شرایطی اجتناب است. همانطور که از بچگی با یک بار سوختن دستمان در اثر دست زدن به بخاری داغ، فهمیدیم که دیگر نباید به آن دست زد.
مثلاً وقتی از شما تعریف میکنند، ممکن است حسی پیدا کنید که هر لحظۀ آن ساعتها میگذرد و دوست دارید از خجالت همانجا آب شوید. وقتی چنین حسی تکرار میشود، اولین واکنش دفاعی انسان این است که: «بعد از این نباید بگذارم کسی از من تعریف کند».
وقتی برای کاری زحمت میکشید تا برای اولین بار در جمعی چیزی ارائه کنید، توپوق میزنید یا کار آنطور که باید پیش نمیرود و شما شرمنده میشوید. بدبختانه کسی هم نیست که به شما گوشزد کند که: «فاجعهای رخ نداده. در عوض ۸۰ درصد کار خوب بود. بیا تلاش کن برای دفعات بعد آن ۲۰ درصد را بهبود بده». از موقعیت مشابه اجتناب میکنید و بهکل آن حوزه را کنار میگذارید.
وقتی وضع مالی خوبی ندارید و در یک مهمانی خانوادگی، هرکس شروع میکند به جویا شدن پیشرفتهای مالی دیگران و چرتکه انداختن اینکه چه کسی زرنگتر بوده و بیشتر پیشرفت کرده. شما مجبورید همان پاسخ شش ماه پیش یا نوروز پارسال را تکرار کنید. شرمنده میشوید و تصمیم میگیرید دیگر به هیچ مهمانی فامیلی نروید. در دورهمیهای دوستانه هم اغلب همین شرایط تکرار میشود. پس سعی میکنید با هرکسی معاشرت نکنید. نتیجۀ غایی این اجتنابها اما فقط تنهایی است.
وقتی از قضاوت شدن هراس دارید. نتیجۀ کارتان را ارائه یا منتشر نمیکنید: در واقع از انتشار اجتناب میکنید. بعد از مدتی از کار کردن هم خسته میشوید و عملاً چیزی هم تولید نمیکنید که ارائه یا منتشرش بکنید یا نکنید.
لیست این اجتنابها برای هرکس میتواند خیلی بیش از این باشد (شاید هم کمتر از این). اجتناب یک رفتار غریزی است. مثل همان داستان بخاری داغ و سوختن دست. اما فراموش نکنیم که یکی از نقاط تمایز بشر با سایر موجودات، توانایی ایستادن در برابر غریزه بوده. چه بسا همین توانایی هم موجب پیشرفت او شده باشد.
پس تلاش کنیم که اجتناب نکنیم. اجتناب نوعی فرار است. فرار هم فقط گاهی لازم است نه همیشه. اگر همیشه فرار کنیم، عقب میمانیم. راه اجتناب نکردن هم فقط یک چیز است: فکر کردن به راهحل.