قالب وردپرس
اجتناب
اجتناب از اجتناب
13 دسامبر, 2021
پوست در بازی
پوست در بازی
15 ژانویه, 2022

آیا اسنپ ظالم است؟

آیا اسنپ ظالم است؟

در بارندگی اخیر شهر تهران، یک پست دربارۀ اسنپ در لینکدین و کامنت‌های موافقت و مخالفت با آن، انگیزه‌ای شد برای پست حاضر.

چرا کرایۀ یک مسیر مشخص در اسنپ، در ساعت‌های مختلف روز متفاوت است؟

چرا مبلغ محاسبه شده در ساعات پیک ترافیک گران‌تر است؟

چرا در هوای بارانی بعضاً کرایۀ همان مسیر دوبرابر می‌شود؟

آیا اسنپ از شرایط اضطرار مردم سوءاستفاده می‌کند؟

پاسخ این سؤال‌ها را می‌توان از دو منظر «جنبۀ اقتصادی» و «ماهیت پلتفرم» بررسی کرد.

جنبۀ اقتصادی

نرخ کرایه در خطوط سنتی تاکسی در طول سال تقریباً ثابت است. در زمان‌های خاص مثل بارندگی و یا زمان پیک ترافیک هم راننده‌ها حق افزایش کرایه ندارند. در چنین شرایطی (زمان‌های خاص) در ایستگاه‌ها با «صف مسافر» مواجه می‌شویم. چرا؟

علت تشکیل صف این است که اولاً زمان سفرها طولانی شده (تاکسی­‌ها دیرتر بر می­‌گردند) و ثانیاً بعضی راننده‌ها در خط کار نمی­‌کنند و ترجیح می‌دهند فقط دربستی ببرند و کرایۀ بیشتری بگیرند.

لذا کمیابی باعث ایجاد صف می­‌شود؛ هم مسافرها ناراضی می‌شوند هم راننده­‌های قانون‌مند. تنها مسافرانی راضی هستند که پول بیشتری داده و دربستی می­‌روند.

عکس این حالت هم پیش می‌آید. زمان­‌هایی که در بعضی خطوط به دلایلی مسافر نیست. مثل نوروز یا ساعات نیمه شب. باز هم چون کرایه ثابت است، راننده مشغول چای خوردن و استراحت می­‌شود و تا ماشین پر نشود حرکت نمی­‌کند. مگر این­‌که یکی از مسافران کرایۀ صندلی­‌های خالی را تقبل کند (یا مسافران توافق کنند کرایۀ اضافی را با هم تسهیم کنند).

پس در هر دو حالت می­‌بینیم که «قیمت» می­‌تواند ابزار تنظیم دسترسی به خدمت باشد.

ماهیت پلتفرم

از منظر مدل کسب‌وکار، اسنپ یک پلتفرم است. یعنی چه؟ یعنی این‌که اسنپ یک شرکت تاکسیرانی نیست و مسافران، کارمندان آن نیستند. اسنپ یک کسب‌وکار پلتفرمی است که دو گروه مشتری دارد: مسافرها و راننده‌ها.

بله خیلی از شرکت‌ها دست به بخش‌بندی مشتریان خود می‌زنند و دو گروه که هیچ، چندین گروه مشتری دارند. اما فرق اسنپ (و به طور کلی کسب‌وکارهای پلتفرمی) با آن‌ها این است که دو گروه مشتریان اسنپ به هم وابسته هستند. یعنی جذب هر دو با هم باید اتفاق بیفتد. وجود راننده در اسنپ بدون وجود مسافر بی‌معنی است و بالعکس.

به عبارت دقیق‌تر، ارزش یک پلتفرم تاکسی اینترنتی (اسنپ، تپسی و…) به وجود همزمان تعداد زیادی مسافر و راننده در آن است. این ویژگی در یک پلتفرم باعث ایجاد «اثر شبکه‌ای» می‌شود که سنگ بنای مدل کسب‌وکار پلتفرمی را تشکیل می‌دهد.

این دو گروه مشتریان بعد از حضور در پلتفرم، باید اصطلاحاً به هم جور شوند (matching). یعنی تقاضای یک طرف را طرف مقابل پاسخ دهد؛ مسافری برای مسیری درخواست بگذارد و راننده یا رانندگانی این درخواست را ببینند و به آن پاسخ بدهند. در غیر اینصورت، «اثر شبکه‌ای منفی» ایجاد می‌شود که باعث افول پلتفرم خواهد شد.

گاهی که فعالیت یکی از این دو گروه کم می­‌شود (مسافر کم می­‌شود یا راننده)، پلتفرم با ابزارهایی دوباره عرضه و تقاضا را تنظیم می­‌کند. اصلی‌ترین ابزار پلتفرم برای تنظیم عرضه و تقاضا، قیمت است.

در شرایطی مثل بارندگی یا ترافیک شدید یا تعطیلات خاص مانند نوروز، رانندگان کمتری مایل به کار کردن و قبول درخواست‌ها می‌شوند و احتمال جور شدن درخواست‌ها پایین می‌آید. در این شرایط، پای منطق اقتصادی به ماجرا باز می‌شود.

پلتفرم با بالا بردن قیمت، کار کردن را برای رانندگان جذاب‌تر می‌کند. در واقع با این کار، جلوی نایاب شدن خدمت گرفته می‌شود. یادمان نرود که وظیفۀ پلتفرم، جلوگیری از گرانفروشی یا حمایت از طبقات فرودست در دسترسی به خدمات تاکسی نیست. وظیفۀ پلتفرم تضمین وجودِ همیشگی و آسانِ این خدمات است. البته کسی این وظیفه را به اسنپ یا تپسی محول نکرده. آن‌ها این وظیفه را برای خود قائل شده‌اند تا از محل انجام آن درآمد کسب کنند. چون یک کسب‌وکار (بنگاه اقتصادی) هستند.

فرض کنید برای مسیر هرروزۀ نیم‌ساعتۀ شما که کرایۀ آن در حالت عادی حدود ۴۰ هزار تومان محاسبه می‌شده، در زمان پیک سنگین ترافیک یا بارندگی (که همان مسیر یک‌ساعت و نیم طول خواهد کشید) هم قیمت همان ۴۰ هزار تومان محاسبه شود. شما به عنوان راننده چه می‌کنید؟ درخواستی قبول می‌کنید؟

محاسبۀ ذهنی راننده از صرف زمان، مصرف بنزین در ترافیک، استهلاکِ درجا کار کردن ماشین و… او را به این جمع‌بندی خواهد رساند که اپلیکیشن را ببندد، کناری پارک کند و اگر مسافری را دید، دربستی سوار کند با قیمتی که خودش با او توافق خواهد کرد. (همان کاری که در خطوط سنتی شاهدش هستیم).

اما پلتفرم پیش‌دستی می‌کند و قیمت را برای راننده جذاب می‌کند.

پس قیمت، ابزار کنترل میزان دسترسی به خدمات در پلتفرم است.

این نحوۀ قیمت‌گذاری surge pricing نامیده می‌شود. (دربارۀ این مدل قیمت‌گذاری در این لینک بیشتر بخوانید). اِعمال آن هم مثل خیلی امکانات پلتفرم‌های امروزی، الگوریتمی و غیردستی است. الگوریتم قیمت‌گذاری بر اساس متغیرهایی که مهم‌ترین آن‌ها حجم ترافیک، زمان و تعداد رانندگان آنلاین است، مدت زمان سفر را برآورد کرده و قیمت پیشنهادی را طوری محاسبه می‌کند که مقدار ریال به ازای هر ساعت (یا هر نیم ساعت یا هر ۱۵ دقیقه) از محدودۀ نورم (norm) جذاب برای راننده‌ها خارج نشود.

مثلاً اگر در یک شهر درآمد ساعتی ۵۰ هزار تومان یک رانندۀ اسنپ را آنلاین نگه می‌دارد، کرایۀ یک مسیر مشخص، در ساعتی از روز که نیم ساعت طول می‌کشد، ۲۵ هزار تومان خواهد بود و در ساعت پرترافیک که یک‌ساعت و نیم طول می‌کشد، ۷۵ هزار تومان.

این نورم جذاب هر راننده را چه کسی تعیین می‌کند؟ رفتار گذشتۀ مجموعۀ همۀ راننده‌ها.

این نورم چگونه محاسبه می‌شود؟ از طریق تحلیل داده‌های پلتفرم و بهره‌گیری از تکنیک‌های یادگیری ماشین.

پس اسنپ نه ظالم است و نه فرصت‌طلب. فقط با یک سازوکار اقتصادیِ مبتنی بر تکنولوژی تلاش کرده کاری کند که یک خدمت در شرایط غیرعادی، نایاب نشود. چون اگر نایاب شود، هم مسافر معطل می‌شود (به‌خصوص مسافری که حاضر است پول بیشتر بدهد ولی معطل نشود)، هم راننده مجبور است التماس گذری‌ها را کند و هم اسنپ ضرر می‌کند.

مسافری هم که حاضر نیست پول بیشتر بدهد، چه اسنپ قیمت را گران کند چه نکند، تاکسی گیرش نمی‌­آید و سراغ گزینه‌های دیگر با معطلی و زحمت بیشتر می­‌رود.

همین مکانیزم اقتصادی می‌تواند جلوی کمیابی‌های گاه‌به‌گاه دیگر (صف مرغ، صف گوشت، صف بنزین، صف خرید خودرو (قرعه‌کشی) و…) را هم بگیرد. به شرط آن‌که بخواهیم و به بازار اعتماد کنیم.

محمد اسدی
محمد اسدی
تحلیل‌گر کسب‌وکار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *