قالب وردپرس
اثر شبکه ای پلتفرم
اثر شبکه ای – مرور کتاب انقلاب پلتفرم (۲)
13 اکتبر, 2021
چالش چله‌نویسی یا در تدارک عادت جدید برای ۱۴۰۱
8 دسامبر, 2021

مقیاس‌پذیری – مرور کتاب انقلاب پلتفرم (۳)

مقیاس پذیری پلتفرم

در قسمت اول از مرور کتاب انقلاب پلتفرم، مدل کسب‌وکار پلتفرمی تعریف شد. در قسمت دوم به مهم‌ترین مفهوم این مدل کسب‌وکار یعنی اثر شبکه‌ای پرداخته شد. حالا در قسمت سوم در ادامۀ بحث اثر شبکه‌ای، به مفهوم مقیاس‌پذیری می‌رسیم.

مقیاس‌پذیری یا scaling

مهم‌ترین نقش اثر شبکه‌ای در یک پلتفرم، نقشی است که در scale کردن یا مقیاس دادن به آن ایفا می‌کند. این مفهوم هم یکی دیگر از مفاهیمی است که همانند «صرفه به مقیاس تقاضا» که در قسمت دوم توضیح داده شد، در دورۀ اینترنت رواج پیدا کرده است. تا قبل از این دوره بیشتر به مفهوم «رشد» (growth) کسب‌وکارها پرداخته می‌شد. پس برای تعریف scaling، از همان تعریف رشد شروع می‌کنیم.

تعریف سادۀ رشد برای یک کسب‌وکار این است که عملکرد امروزش از دیروزش (این دوره از دورۀ قبل یا دورۀ مشابه سال قبل) بهتر باشد. شاخص‌های مختلف عملکرد هم کمابیش واضح هستند: فروش، سود عملیاتی، سود خالص و… . طبیعتاً تحقق رشد مستلزم انجام کارهایی مثل تبلیغات، توسعۀ شبکۀ فروش، استخدام نیروی انسانی و یا خرید تجهیزات به‌روزتر است که همۀ این‌ها هزینه دارند.

Scaling هم نوعی رشد کسب‌وکار است اما هر رشدی scaling محسوب نمی‌شود. scaling یعنی رشدی که با کم‌ترین هزینه یا تلاشِ «اضافه» حاصل می‌شود. یعنی امروز اگر با ۱ میلیون تومان هزینه‌کرد و تلاش، ۲ میلیون تومان عایدمان می‌شود، ماه بعد بدون تلاش اضافی، ۴ میلیون تومان به دست بیاوریم و ماه بعد ۸ میلیون تومان.

این مفهوم را نسیم طالب هم در کتاب قوی سیاه مورد توجه قرار داده و محمدابراهیم محجوب در ترجمۀ آن، برای scalability از واژۀ «بالندگی» استفاده کرده است. در بخشی از فصل اول کتاب می‌خوانیم:

جهانی شدن به امریکا فرصت داده در زمینۀ نوآوری و تولید مفاهیم و ایده‌ها، یعنی در بخش کالاهای «بالنده» (scalable) تخصص پیدا کند و با صادرات شغل، کارهای کمتر بالنده را به کسانی واگذار کند که به دریافت «مزد ساعتی» دلخوش‌اند: طراحی کفش درآمد بیشتری دارد تا ساختن آن».

قوی سیاه، آریاناقلم، ص۴۹

ما اینجا از معادل «مقیاس‌پذیری» برای scalability استفاده می‌کنیم. ناصر غانم‌زاده به آن می‌گوید گسترش‌پذیری که به نظرم دقیق نیست.

کتاب انقلاب پلتفرم توضیح می‌دهد که مقیاس‌پذیر شدن یک مدل کسب‌وکار پلتفرمی مستلزم این است که هر دو سمتِ شبکه رشد متناسب داشته باشند. یک راننده و ۱۰۰ مسافر یا یک مسافر و ۱۰۰ راننده برای اسنپ ارزش چندانی ایجاد نمی‌کند.

پلتفرم برای مقیاس‌پذیر شدن باید دو ویژگی داشته باشد:

  • ورود آسان (frictionless entry)
  • امکان جابجایی نقش افراد (side switching)

منظور از ورود آسان این است که اضافه شدن افراد جدید به شبکه، چه در نقش مصرف‌کننده و چه در نقش عرضه‌کننده، نباید زمان‌بر و دشوار باشد. موتورهای جستجو اولین پلتفرم‌ها در عصر اینترنت بودند.

یاهو در ابتدای کار، سایت‌های اینترنتی را دسته‌بندی و لیست می‌کرد. اما این کار به صورت دستی انجام می‌شد (باور می‌کنید؟). سال‌های اول که تعداد سایت‌ها و کاربران زیاد نبود کار خوب پیش می‌رفت. اما با زیاد شدن کاربران اینترنت و به دنبال آن زیاد شدن تعداد سایت‌ها، کار ورود سایت‌ها به لیست زمانبر شد و گاهی چند هفته طول می‌کشید تا یک سایت نامش وارد لیست شود (یک سازوکار دستی و اداری شبیه به فرایند دریافت اینماد خودمان).

گوگل این معضل را با اتوماتیک کردن فرایند ایندکس کردن سایت‌ها حل کرد. به عبارتی ورود به پلتفرم را frictionless کرد: اصطکاک ورود را از بین برد. با الگوریتم «پیج رَنک» به صورت خودکار با تمرکز بر خواستۀ کاربران و میزان لینک دادن به صفحات مهم شروع شد و هر سال معیارهای آن توسعه پیدا کرد. این الگورتیم امروز رسیده به سازوکاری که مفهوم «سئو» بر مبنای آن شکل گرفته است.

الگوریتم گوگل، تمرکز را از داخل سازمان (اتکا به کارمندان و فرایند دستی و اداری) به بیرون سازمان (رفتار بازدید کاربران) منتقل کرد. در این مدل، انتخاب‌های جمع (choices of the crowd) تعیین‌کنندۀ جذابیت و کیفیت سایت بود؛ این مدل مقیاس‌پذیرتر از مدل یاهو بود چون اعضای شبکه به سرعت وارد آن شده و مشارکت در آن را آغاز می‌کردند.

عامل دیگر برای مقیاس‌پذیر شدن، تغییر آسان نقش افراد یا side switching است. منظور این است که کاربری که تا امروز مصرف‌کننده بوده تصمیم بگیرد تولیدکننده هم باشد. در بعضی از پلتفرم‌ها این امکان به سادگی و به سرعت میسر می‌شود. مثلاً یک مسافر ترغیب می‌شود که راننده شود. مهمانِ دیروز ترغیب می‌شود امروز اتاق خالی خود را در شهر خودش در پلتفرم عرضه کند و میزبان شود.

دو امکان ورود آسان و تغییر نقش افراد در پلتفرم باعث مقیاس‌پذیر شدن یا بالندگی آن شده و اثر شبکه‌ای را در آن تقویت می‌کنند.

مقیاس‌پذیر شدن اما همانطور که در بحث اثر شبکه‌ای هم اشاره شد، شمشیر دولبه است. این‌که هرکس به راحتی بتواند وارد پلتفرم شود و در هر نقشی فعالیت کند تنها در حالتی ارزش ایجاد می‌کند که با مَچینگ (matching) مناسب همراه شود. مچینگ درست یعنی اولاً تولیدکننده و مصرف‌کننده به هم برسند (هیچ درخواستی بی‌پاسخ نماند) و ثانیاً تولیدکننده و مصرف‌کنندۀ درست به هم برسند.

در غیر این صورت، اثر شبکه‌ای منفی ایجاد می‌شود. اثر شبکه‌ای منفی می‌تواند به فروپاشی پلتفرم بینجامد.

در قسمت بعدی دربارۀ این مفهوم و راهکار آن یعنی effective curation می‌نویسم.

محمد اسدی
محمد اسدی
تحلیل‌گر کسب‌وکار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *