تقریباً از هفتۀ آخر اسفند، پستهای وبلاگهایی که چک میکنم، با موضوع مرور سال ۹۹ و چشمانداز سال ۱۴۰۰ بهروز شدهاند. مثلاً محمدرضا شعبانعلی در پست سرآغازی برای سال ۱۴۰۰، از دانستن قدر لحظهها گفته. به زعم او سال ۹۹ سالی بوده که به بشر اهمیت «آرام گرفتن» و «تجربۀ زنده بودن» را یادآوری کرده است.
یاور مشیرفر هم در پستی با عنوان «گزارش سالی که گذشت»، از تغییری که در حوزۀ شغلی داشته و کتابهایی که خوانده نوشته. در کل، به نسبت سایرین، نگاه مثبتی به سال ۹۹ داشته است.
برای من هم سال ۹۹، علیرغم سختیهایی که داشت، مجموعاً سال مثبتی بود. این ارزیابی من یک ارزیابی کاملاً کیفی است و مبتنی بر عدد و رقم نیست که اگر باشد، نتیجه معکوس است.
سال ۹۹ برای من سال توسعۀ شخصی بود.
از مهمترین رویدادهای زندگی من در سال ۹۹، خودشناسی بود. امری که سالها در تلاش برای رسیدن به آن بودم و سالها موفق نبودم. اما در سال ۹۹، به لطف مراجعه به مشاور (که از زمستان ۹۸ شروع شده بود)، تا حدود زیادی محقق شد.
در این سال نقاط ضعف کلیدی خودم را شناختم و برای رفع یا کمرنگ کردن آنها تلاش کردم. در همین سال بعضی از آنها را هم رفع کردم. تمرکز بر سایر موارد، خصوصاً بهبود نظم شخصی، مهمترین برنامۀ من برای ۱۴۰۰ است.
برای اینکه کمی خودافشایی کرده باشم، کلمۀ کلیدی همۀ نقاط ضعفی که داشتم را میتوان در «کمبود عزت نفس» خلاصه کرد. عزت نفس مفهومی علمی و اندکی پیچیده دارد. سادهترین تعریف از آن را میتوانید در این مطلب از سایت متمم بخوانید. بهطور خلاصه اما عزت نفس را در دو بعد میتوان فهمید: احساس ارزشمندی و احساس توانمندی.
در سال ۹۹ روی انضباط مالی برای زندگی شخصی تمرکز کردم. دستاوردهایی هم داشتم که البته هنوز جای کار دارد. در بورس ضرر کردم، سرمایهگذاری و معاملهگری در بازار آتی را یاد گرفتم و معاملاتی هم کردم اما موفقیتآمیز نبود.
موضوعی که تأثیر قابل توجهی بر عزت نفس دارد نظم شخصی است. در سال ۹۹ تلاش کردم آن را بهبود بدهم که موفق نبودم. دستیابی به نظم شخصی هدف مهم من برای سال ۱۴۰۰ خواهد بود.
نیمۀ دوم سال ۹۹ با چالش جدی تغییر محل کار همراه بود. در این سال به عنوان مشاور توسعۀ کسبوکار وارد مجموعۀ «شاپرک» شدم. شاپرک یکی از بازوهای رگولاتوری حوزۀ پرداخت الکترونیک بانک مرکزی محسوب میشود. ایدههایی برای این حوزه دارم که در سال ۱۴۰۰ باید آنها را پیگیری کنم.
کتابهایی که در سال ۹۹ خواندم زیاد نبود:
مجموعۀ سهجلدی خاطرات احمد زیدآبادی – نشر نی
الزامات سیاست در عصر دولت-ملت – احمد زیدآبادی – نشر نی
ما مردم… داستان امریکا – لئو هیوبرمن – ترجمۀ سروش حبیبی – نشر چشمه
Streaming, sharing, stealing: Big Data and the Future of Entertainment – Michael D. Smith – Rahul Telang – The MIT Press
خیلی حوزهها هست که باید دربارۀ آنها بیشتر بخوانم یادداشت بردارم و از همه مهمتر، بنویسم.
نظم شخصی، وبلاگنویسی، فینتک خصوصاً زیرشاخههای پِیتک و رِگتک، بلاکچین و مدلهای کسبوکار مهمترین موضوعاتی هستند که باید روی آنها تمرکز کنم.
توسعه، تاریخ معاصر ایران، تاریخ امریکا و لیبرال دموکراسی هم موضوعاتی هستند که احتمالاً حوزههای مطالعاتی من در سال ۱۴۰۰ خواهند بود. سعی میکنم در هر حوزه حداقل یک کتاب خوب بخوانم و اینجا دربارۀ آنها بنویسم.
متممخوانی منظمتر و فعالانهتر یکی از برنامههای مطالعاتی هست که در سال گذشته چندان منظم پیش نرفت اما فعالانهتر از قبل بود (جمع امتیازات فعلی: ۲۵۶، تارگت امسال: ۵۰۰).
اگرچه، شمارش سالها و ماهها و روزها قراردادهای بشری است و برای جریان کلی طبیعت، ۳۰ اسفند با یک فروردین و ۲۵ شهریور تفاوتی ندارد. اما بهانه قرار دادن این قرارداد برای یادآوری کنار گذاشتن آموختههای کهنه (unlearn) و تلاش برای نو کردن آموختهها (learn & relearn)، بزرگترین فایدۀ آن است.
این نوشته را دوست دارم با شعری از مولانا تمام کنم. شاعری که توصیههایش به نوگرایی و نو شدنِ مدام مشهور است:
چیست نشانی آنک هست جهانی دگر /// نو شدن حالها رفتن این کهنههاست
روز نو و شام نو باغ نو و دام نو /// هر نفس اندیشه نو نوخوشی و نوغناست